جدول جو
جدول جو

معنی حسن شیبانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن شیبانی(حَ سَ نِ شَ)
ابن ابوبکر بن ابواختیار یمنی. درگذشتۀ 583 هجری قمری احوال او در هدیهالعارفین (ج 1 ص 280) بنقل از ’قلاده النحر’ آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ سَ)
ابن یزید شیبانی. یکی از امرای خلفای عباسی. وی در زمان هارون الرشید در سنۀ 185 ه. ق. پس از فوت پدر والی موصل و آذربایجان و ارمنیه شد و در سایۀ دلیری و کاردانی مورد اعتماد امین خلیفۀ عباسی گردید ولی در سال 196 ه. ق. بعلت تسامح در امر سوق عساکر بجانب طاهر بن حسین و پیشنهاد شرایط متعدده در قبول آن مهم خلیفه بر وی برآشفت و بزندان فرستاد و پس از چندی آزاد شد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
سید محمد حسن شیرازی، ابن محمود بن اسماعیل بن فتح الله بن عابد بن لطف الله بن مؤمن حسینی شیرازی عسکری نجفی. در نیمۀ جمادی الاول سال 1230 هجری قمری در شیراز متولد شد و در 24 شعبان 1312 هجری قمری در سامراء درگذشت. (ذریعه ج 1 ص 173). وی در اصفهان و نجف تحصیل کرد و در نجف مرجعیت شیعه یافت و در 1291 هجری قمری دولت عثمانی که میخواست مرکز روحانی شیعه در شمال عراق باشد او را در سامرا سکونت داد، و در همین شهر بود که فتوای تحریم استعمال تنباکو را برای ایرانیان، هنگامی که دولت انحصار تنباکو را به شرکت رژی داده بود، اعلام کرد، و موجب لغو امتیاز را فراهم ساخت. درباره تاریخ واقعۀ تنباکو چند کتاب بنام تاریخ الدخانیه در ذریعه (ج 3 ص 252) یاد شده و اخیراً نیز کتابی بنام اولین مقاومت منفی از آقای تیموری درباره آن چاپ شده است. میرزاحسن شیرازی را به لقب مجدد و امام مجدد نیز خوانده اند و مؤلف ذریعه در احوال وی کتابی بنام ’هدیه الرازی’ تألیف کرده است و میرزا محمدعلی اردوباری (درگذشتۀ 1280 هجری قمری). در نجف نیز کتابی بنام ’سبائک التبر فیما قیل فی الامام الشیرازی من الشعر’ تألیف کرده است. (ذریعه ج 12 ص 124) (ریحانه الادب) (وفیات معاصرین قزوینی) (سبک شناسی بهار ج 3 ص 373)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
او راست: حاشیه بر فرائدالفوائد ابوالقاسم لیثی. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ابن زائده بن عبدالله شیبانی، مکنی به ابوالولید (متوفی به سال 151 هجری قمری). از بخشندگان معروف عرب و یکی از فصحای شجاع بود. در بخشندگی چون حاتم طائی بدو مثل زنند. عصر اموی و عباسی را درک کرد. در آغاز با اکرام و اعزاز در ولایات رفت و آمد داشت و چون کار خلافت بر عباسیان قرار گرفت منصور وی را خواست و او پنهان شد و چون جنگ هاشمیه پیش آمد و گروهی از مردم خراسان بر منصور شوریدند و با او به جنگ پرداختند، معن در این جنگ شرکت کرد و در پیشاپیش منصور با رشادت جنگ کرد و آنان را از اطراف منصور پراکنده ساخت. منصور پس از این واقعه وی را گرامی داشت و امارت سیستان را به او واگذار کرد و معن مدتی در سیستان اقامت گزید و در آنجا به ناگهان کشته شد. شاعران را درباره او مراثی و مدایحی است. (از علام زرکلی ج 3 ص 1059). و رجوع به معن زائده و وفیات الاعیان چ محمد محیی الدین عبدالحمید ج 4 صص 331-340 و تاریخ سیستان ص 143 و کامل ابن اثیر ج 5 ص 287 شود:
ناخنی از معن و جعفر کم نکردی فضل از آنک
فضلۀ هر ناخنت را معن و جعفر ساختند.
خاقانی.
هر ناخنیش معن و هر انگشت جعفری است
پس معن جود چون نهم و جعفر سخاش.
خاقانی.
نه ناخن رسد خون دل بحرو کان را
که هر ناخنش معن و نعمان نماید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ قُ)
ابن محمد بن حسن شیبانی قمی. وی از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق بن بابویه و از خود صدوق روایت میکرده است. و به دستورصاحب عباد در سال 378 هجری قمری کتابی در تاریخ قم در20 باب تألیف کرد و در آغاز، پس از ستایش صاحب گوید: چون تاریخ اصفهان حمزه را دیدم خواستم مانند آن را برای قم بسازم و آن را به کمک برادرم ابوالقاسم علی بن حسن کاتب قمی پرداختم. نسخۀ این کتاب بدست نیامده و مجلسی در آغاز بحار نیز گوید: آن را ندیدم و فقط ترجمه فارسی آن را دارم. ولیکن نوری در خاتمۀ مستدرک از کتاب منهاج سید احمد بن زین العابدین علوی داماد میرداماد، چنین استفاده کرده که نسخۀ عربی نزد وی بوده است. و از آقا محمدعلی پسر آقاباقر بهبهانی نیز برآید که عربی آن را داشته است. ترجمه فارسی این کتاب که توسط سیدجلال تهرانی در 1353 هجری قمری در چاپ خانه مجلس چاپ شده است تألیف حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک است که در بالا گذشت. (ذریعه ج 3 صص 276-278)
لغت نامه دهخدا